جدول جو
جدول جو

معنی خانقاه کمان - جستجوی لغت در جدول جو

خانقاه کمان
(نَ / نِ هَِ کَ)
رجوع به ’ خانه کمان’ شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خانه کمان
تصویر خانه کمان
سوراخ موجود در میانۀ کمان در کنار محل دست گرفتن که تیر را از آن می گذرانند، کمان خانه
فرهنگ فارسی عمید
(نِ هَِ کَ)
خانه کمان. رجوع به خانه کمان شود:
میان عقل و ستم پیشه آشنایی نیست
که خانگاه کمان جای روشنایی نیست.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل. واقع در 26 هزارگزی شمال خاوری اردبیل و 2 هزارگزی شوسۀ اردبیل آستارا. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل. دارای 2416 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. آب آنجا از رود خانه خانقاه وچشمه و محصولات آن غلات است. اهالی بزراعت و گله داری اشتغال دارند و راه مالرو است. این ناحیه از دو محل نزدیک بهم تشکیل یافته یکی خانقاه بالا و دیگر خانقاه پایین. سکنۀ خانقاه پایین 153 تن است و در آنجا معدن آهک وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ یِ کَ)
قسمتهای منحنی کمان مابین محل دست و سر کمان که قسمت بالای آن را خانه بالا و قسمت پایین آن را خانه شبین مینامند. (ناظم الاطباء). طایف. (مهذب الاسماء). قاب:
ازو شاه بستد بزانو نشست
بمالید خانه کمان را بدست.
فردوسی.
گلی ز غنچۀ پیکان یار خواهم چید
گشاد کار من از خانه کمان پیداست.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا